دیکشنری
داستان آبیدیک
مبنای ارتفاعی
english
1
general
::
elevation datum
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
مبلغ ناچیز
مبلغ ناخالص
مبلغ کل پیمان
مبلغی را به حساب گذاشتن
مبلغی رابه حساب بستانکارکسی گذاشتن
مبلغی که در افراز ملک مشاع، صاحب قطعه بزرگتر به صاحب قطعه کوچکتر می پردازد
مبلغی که در مبادله دو قطعه زمین، خریدار قطعه بزرگتر به خریدار قطعه کوچکتر می پردازد
مبلق هنگفت
مبلمان
مبلمان شهری
مبله
مبنا
مبنا قرار گرفتن
مبنابودن
مبنای (اصلی) دعوی یا دفاع
مبنای ارتفاعی
مبنای استهلاک
مبنای اصلی تصمیم
مبنای بخش بندی
مبنای بخش بندی بازار
مبنای تخصیص هزینه
مبنای تعهدی تعدیل شده
مبنای تعیین کرایه
مبنای تنزیل بانک
مبنای جامع حسابداری
مبنای حسابداری
مبنای داوری
مبنای دعوا
مبنای شکایت
مبنای شکایت بودن
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید